قدس آنلاین - گروه ورزشی: حسین نخعی شریف: از درگیری سرمربی تیم ملی با مربیان باشگاهی بگیرید تا شاخ و شانه کشیدن مربی و بازیکن و داورو پیش کسوت و از همه بدتر مسوولین و دست اندرکاران اجرای مسابقات برای همه! گویی در این فوتبال مصیبت زده هرکه صدایش را بلند تر کند، حرفش به کرسی خواهد نشست!
اتفاق های چند هفته اخیر فوتبال کشورمان چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی چنان مشمئز کننده و آزار دهنده شده که دل هر علاقه مندی را به درد می آورد اما دریغ از یک همت و درایت برای حل این معضل!
معضلی که اگر هرچه سریعتر درمان قطعی نشود، شک نداشته باشید که روزهای بسیار بدتری در انتظار این فوتبال خواهد بود . آنهم درآینده ای بسیار نزدیک! تاکید می کنم درمان قطعی و گرنه با کدخدا منشی و یکی به نعل و یکی به میخ که سیاست امروز متولیان فوتبال ماست، آش و کاسه همین و بدتر از این خواهد بود.
دم از اخلاق می زنیم و عنوان پرطمطراق فرهنگی را بر ورزشی در هنگام اعلام نام باشگاه هایمان، در ابتدا ذکر می کنیم و قبل از سوت آغاز مسابقه گل و دیده بوسی و قربان صدقه هم رفتن، ولی هنوز سوت پایان به صدا در نیامده باطن خود را آشکار می کنیم و آنچه هستیم را بروز می دهیم و به صغیر و کبیر رحم نمی کنیم!
روز شمار فوتبالمان را که مرور می کردم ، دیدم در12 بهمن ماه سال 1381 اتفاقی در مسابقات چهار جانبه هنگ کنگ افتاده که مناسب حال و هوای این روزهای فوتبال ماست.
در این دوره از مسابقات ودر مصاف تیم ملی با دانمارک، درست در واپسین لحظات نیمه اول این مسابقه و در حالی که 20 هزار تماشاگر این دیدار سوت خود را طبق معمول زودتر از داور مسابقه به صدا در آورده بودند، علیرضا نیک بخت واحدی به گمان اینکه داور پایان این نیمه را اعلام کرده ، توپ را در محوطه 18 قدم خودی برداشته و تقدیم داور می کند و داور نیز سریع به علامت پنالتی درسوت خود می دمد. در این هنگام کاپیتان تیم ملی دانمارک نزد سرمربی تیمش می رود و پس از مشورت با او ، ضربه پنالتی را به بیرون می زند! و جالبتر اینکه بدانید، دانمارکی ها این دیدار را حتی به ما واگذار کردند.
حال این اتفاق را مقایسه کنید با اتفاقی که در ورزشگاه غدیر اهواز رخ داد! به راستی هدف و فلسفه فوتبال چیست؟ هدف از برگزاری مسابقه چیست؟ هدف از حضور تماشاگر چیست؟
حکایت ما و فوتبالمان حکایت فردی است که بر درخت نشسته بود و شاخه می برید و نتیجه هم که معلوم!
در فوتبال حرفه ای که از سیستمی منضبط برخوردار است ، جایگاه و وظیفه همه افراد مشخص و مدون است و قانون گذار بدون توجه به نام و عنوان افراد ، مدبرانه مدیریت می کند . به راستی کدام یک از باشگاه ها و حتی ارکان فوتبال ما این چنینند ؟
کمی به قبل برگردیم ما پس از ناکامی در عرصه های ملی و باشگاهی در اواخر دهه 70 به این نتیجه رسیدیم که یکی ازمهمترین عوامل اصلی شکست هایمان، عدم ثبات مدیریتی است و از این رو ابتدا به سراغ یک مدیر سیاسی مقتدر و پس از آن هم به سراغ یک مدیر ورزشی منضبط و سفارش ناپذیر به نام دکتر دادکان رفتیم و نتیجه آن را به عینه دیدیم اما متاسفانه دوباره به همان چاهی افتاده ایم که به سختی از آن خارج شده بودیم .
فراموش نکنیم فوتبال قواعد و مقررات خودش را دارد و اگر می خواهیم فوتبالی رو به جلو و پویا داشته باشیم باید به قوانین و مقررات آن هم احترام بگذاریم و از صدر تا ذیل به آن پایبند باشیم تا آنگاه نه تنها نشاط اجتماعی و همبستگی اجتماعی را در کنار آن شاهد باشیم بلکه موفقیت را نیز در کنار اخلاق در آغوش بگیریم.
به قول حافظ : هزار نکته باریکتر زمو اینجاست نه هرکه سر بتراشید قلندری دانست
نظر شما